|
در كوچه ي تنهايي دل بي كس و كارم
در جمع شما هستم و كس نيست كنارم
پژمرده گلي هستم و در باغچه ي عشق
در حسرت يك لحظه ملاقات بهارم
من حال خوشي داشتم و شور و قراري
بازي زمان برده ز من باز قرارم
دارايي من خرده غمي هست و دلي خون
از بابت غم هست اگر هر چه كه دارم
اي خاك مرا جز تو كسي مونس جان نيست
سر بر سر بالين تو بگذار گذارم
|
webmastr.rozfa.com
|
نظرات شما عزیزان:
|
نويسنده: علیرضا.پ تاريخ: پنج شنبه 18 / 12 / 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
|
|